سید علی مزارعی شیرازی
فرزند: حاج سید جعفر آغاز: اول فروردین 1302 پرواز: ششم اردیبهشت 1384
تعداد بازدید
2616
نویسنده
میثم عرب
زندگی نامه
سیدعلی مزارعی شیرازی (متولد 1302هـ.ش. و متوفی به 6/اردیبهشت/1384هـ.ش.) فرزند مرحوم حاج سید جعفر مجتهد مزارعی. از ادبا و شعرای به نام معاصر است. شعر را به بسیار خوب می سراید. در شیراز سکونت داشته و به شغل زراعت اشتغال می ورزیده است. مادر وی دختر آیت الله میرزا محمدعلی دستغیب شیرازی بوده است. وی تحصیل...
سیدعلی مزارعی شیرازی (متولد 1302هـ.ش. و متوفی به 6/اردیبهشت/1384هـ.ش.) فرزند مرحوم حاج سید جعفر مجتهد مزارعی. از ادبا و شعرای به نام معاصر است. شعر را به بسیار خوب می سراید. در شیراز سکونت داشته و به شغل زراعت اشتغال می ورزیده است. مادر وی دختر آیت الله میرزا محمدعلی دستغیب شیرازی بوده است. وی تحصیلات کلاسیک خود را معادل لیسانس ادامه داد سپس ادبیات فارسی و عربی را با ذوق و قریحه ی سرشار در مکتب اساتید فن آموخت؛ شعر وی دارای آهنگی موزون و لطیف و در عین حال محکم و منسجم می باشد. وی وارد کارها و خدمات دولتی نشد و به کارهای کشاورزی و ملک داری مشغول بود. وی به تاریخ 3/مهر/1384هـ.ش. در شیراز دار فانی را وداع گفت و مزارش در مقبره الشعرای حافظیه قرار دارد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
نمونه ای از اشعار ایشان:
گرچه می سوزد سراپای وجودم را غمی
خاطرم را گرم می دارد امید مبهمی
پرتو عشق تو، هستی سوز من شد ای دریغ
مهر تابان آتشی باشد به جان شبنمی
از شکست جورِ یاران و گذشت روزگار
چیست حاصل؟ رنج بسیاری و شادی کمی
جز غم هجران یار و جز ملامت های دوست
نیست یک شب در کنارم همنشینی، همدمی
دوستداران را ز هم بر نگسلاند روزگار
کی شود ویران ز بارانی بنای محکمی
آن که را در دل نباشد آتشی افسرده است
نیست گرم آن دل که پیوندی ندارد با غمی
ای دریغا چشم تا بر هم زدم عمری گذشت
روزگاری گشت روزی، سال و ماهی شد دمی
غمگساران مرا پاس شُکوه عشق نیست
زخم دل را نیست جز رنج دمادم مرهمی
از پریشانی نمی یارم سخن سنجیده گفت
رای روشن بر نمی آید ز فکر درهمی
منبع: تذکره مزارات خاک مصلی در شیراز
مشاهده بیشتر
نمونه ای از اشعار ایشان:
گرچه می سوزد سراپای وجودم را غمی
خاطرم را گرم می دارد امید مبهمی
پرتو عشق تو، هستی سوز من شد ای دریغ
مهر تابان آتشی باشد به جان شبنمی
از شکست جورِ یاران و گذشت روزگار
چیست حاصل؟ رنج بسیاری و شادی کمی
جز غم هجران یار و جز ملامت های دوست
نیست یک شب در کنارم همنشینی، همدمی
دوستداران را ز هم بر نگسلاند روزگار
کی شود ویران ز بارانی بنای محکمی
آن که را در دل نباشد آتشی افسرده است
نیست گرم آن دل که پیوندی ندارد با غمی
ای دریغا چشم تا بر هم زدم عمری گذشت
روزگاری گشت روزی، سال و ماهی شد دمی
غمگساران مرا پاس شُکوه عشق نیست
زخم دل را نیست جز رنج دمادم مرهمی
از پریشانی نمی یارم سخن سنجیده گفت
رای روشن بر نمی آید ز فکر درهمی
منبع: تذکره مزارات خاک مصلی در شیراز
آرامستان
گالری
دل نوشته ها
اگر سید علی را می شناختید، دلنوشته ای بنویسید.
توجه فرمایید که نظر شما به عنوان
مهمان
ثبت خواهد شد.
در صورت تمایل به نمایش نام خود وارد
شوید.