سید حسن آیت

سید حسن آیت

آغاز: سوم تیر 1317 پرواز: 14 مرداد 1360
تعداد بازدید
1020
نویسنده
میثم عرب

زندگی نامه

روز سوم تیر ماه 1317 هجری شمسی در شهرستان نجف‌آباد اصفهان در خانواده‌ای روحانی و کشاورز دیده به جهان گشود. از ناحیه مادر و نیز از جانب پدر، سید بود. از ناحیه مادر، نوه مرحوم آیت‌الله سیدعلی نجف‌آبادی (که یکی از چهره‌های بسیار درخشان عصر خود بود و در کتاب رجال اصفهان درباره او می‌نویسد که در علوم معق...

روز سوم تیر ماه 1317 هجری شمسی در شهرستان نجف‌آباد اصفهان در خانواده‌ای روحانی و کشاورز دیده به جهان گشود. از ناحیه مادر و نیز از جانب پدر، سید بود. از ناحیه مادر، نوه مرحوم آیت‌الله سیدعلی نجف‌آبادی (که یکی از چهره‌های بسیار درخشان عصر خود بود و در کتاب رجال اصفهان درباره او می‌نویسد که در علوم معقول سرآمد اعوان و همرزمان خود بوده و در فقه نیز مشهور بوده است و مشاورز مرحوم آقا مدرسه‌ای می‌باشد) و پدر ایشان هم روحانی بوده است. این خانواده از ابتدا در نهایت سختی و فقر، روزگار می گذرانیده و تنها منبع درآمد برایشان، دسترنج حاصل از کشاورزی بوده است؛ لذا وی از کودکی در نهایت تنگدستی و محرومیت مادی رشد کرده و با عمق وجود، فقر و تنگدستی را لمس نموده است. کودکی و تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در همین شهرستان سپری نمود. به خاطر علاقه‌ای که به مسائل اجتماعی و مسائل مربوط به مردم و مکتبی که در آن رشد می‌کرد، داشت، همیشه کنجکاو بود که در جامعه چه می گذرد و به همین دلیل با پول غذا و غیره که گاهی می‌گرفت، روزنامه تهیه می‌کرد (در آن زمان کمتر کسی همت و علاقه اینکار را داشت) و می‌خواند و بریده مطالب حساس این روزنامه‌ها را جمع‌اوری می‌کرد، یعنی از همان کودکی علاقه عجیبی به مسائل سیاسی روز داشت و با افراد به بحث و بررسی می‌پرداخت و از این نظر شاخص بود. پس از پایان تحصیلاتش در نجف‌آباد و اصفهان، به تهران آمد. او تحصیلات علوم دینی از جمله علوم حوزه را تا حدود فقه و اصول در این شهرها به پایان آورده بود. در تهران در دانشسرای عالی در رشته تربیت معلم، در بخش ادبیات فارسی موفق به اخذ لیسانس شد (سال 1337) و بعد مطالعات خود را در رشته جامعه‌شناسی ادامه داد و به سال 1340 به اخذ فوق لیسانس جامعه‌شناسی از مؤسسه علوم اجتماعی دانشگاه تهران نایل آمد و با وجود آنکه عنوان دانشجوی رتبه اول را به دست آورده بود، برخلاف رویه معمول، به علت تسلط ملی گرایان بر مؤسسه علوم اجتماعی، از دادن بورس تحصیلی و اعزام او به خارج از کشور جلوگیری به عمل آمد؛ زیرا وی از همان دوران دانشجویی، این ملی گرایان را شناخته و همواره چهره حقیقی آنان را افشا کرده بود. در سال 1341، در کنکور دانشکده حقوق شرکت کرد و در همین سال به دانشکده حقوق دانشگاه تهران راه یافت و دوره روزنامه نگاری را در مؤسسه اطلاعات گذرانیده و در طول مدت تحصیلات عالیه، علاوه بر فارسی به زبآنهای عربی، انگلیسی و فرانسه نیز آشنایی پیدا کرد. شهید آیت که از دانشسرای عالی لیسانس گرفته بود، کار اجتماعی خود را با تدریس در آموزش و پرورش در شهرستان فریدن آغاز کرد ولی به علت اینکه می‌خواست برنامه تحصیلی خود را ادامه دهد و نیز به علت اینکه بر اثر محدودیت‌های زندگی مادی بیمار شده بود، چند سالی در کار شغلی او توقف به وجود آمد اما مجدداً کار خود را با تدریس در دبیرستان آغاز کرد و علیرغم مدارک تحصیلی متعددی که به دست آورده بود، به علت سرسختی در مبارزه با نظام استبداد در دوران تحصیلی ، او را به شهر دامغان تبعید کردند و سالها در دبیرستآنهای همین شهر به تدریس اشتغال داشت؛ تا اینکه پس از چند سال به تهران انتقال یافت و به تدریس در دبیرستآنهای جنوب شهر تهران پرداخت. شهید آیت از ابتدای جوانی و در همان زمانی که دوران دبیرستان را می‌‌گذرانید، با نحوه مبارزه اسلامی آشنا شد. سالهای پس از 28 مرداد سال 1332، از دورانهای بسیار تلخ و پیچیده مبارزه ملت مسلمان ایران محسوب می‌شود. استعمارگران، با همدستی عوامل سرسپرده داخلی خود که به طور عمده ملی‌گرایان وابسته بودند، توانستند با یک توطئه دقیق و حساب شده، نیروهای مذهبی و رهبر مبارزات اسلامی ملت، یعنی آیت‌الله کاشانی را از صحنه خارج ساخته و با یورش‌های سیاسی و نظامی نهضت اسلامی ایران را سرکوب نمایند. روحانیت مجاهد که همیشه استوانه مبارزه اجتماعی در تاریخ میهن ما بوده است، مورد تعرض آشکار و مخفی استعمارگران واقع شد؛ بر اثر طوفان تبلیغاتی که از طرف مصدق‌السلطنه و عوامل مرموز استعمارگران شرق و غرب علیه آیت‌الله کاشانی به کار افتاد، مع‌الاسف توانسته بودند این شخصیت باارزش را به تدریج از صحنه خارج ساخته و او را منزوی نمایند. به علاوه از همین اثر تبلیغات شیطانی، حالت یأس و بدبینی نسبت به مکتب اسلام و نقش خلاق روحانیت مجاهد به وجود آوردند؛ به طوری که مردم به علت سرخوردگی و شکستهای سیاسی کمتر حاضر به شرکت در مبارزه و مواجهه با دستگاه استبداد حاکم می‌شدند. و در همین سالها بود که استعمارگران غربی از مصدق السطلنه، یک چهره مظلوم و یک سیاستمدار وطن‌پرست و یک قطب سیاسی ساخته و پرداخته بودند؛ تا جایی که در سایه تبلیغات وسیعی که از همه طرف برای او صورت می‌گرفت، از او حتی یک شهید سیاسی ساخته و سوابق تاریک زندگی او را به دست نسیان و فراموشی سپردند. بسیاری از احزاب و گروههای سیاسی مثل جبهه ملی و جامعه سوسیالیست‌ها و دهها سازمان و گروه و گروهک که ریشه همه آنها مرتبط به عوامل آشکار و مخفی وابسته به انگلیس و آمریکا بود، تنها در یک چیز اتفاق‌نظر داشتند و آن، تجلیل از مصدق‌السلطنه و شعار دادن به نفع او بود، تا بدانجا که گروه نهضت آزادی که در سالهای 1340 تشکیل شد، مصدقی بودن را یکی از ارکان ایدئولوژی‌ سیاسی و مذهبی خود قرار داد. در چنین جو مسموم تبلیغاتی که از یک طرف حاکمیت مطلق نظام استبدادی شاه مخلوع و از طرف دیگر، حاکمیت مطلق عوامل آشکار و پنهان غرب برقرار گشته و در شرایطی که یأس و نومیدی بر نیروهای اسلامی مستولی گردیده بود، آیت‌الله کاشانی و پیروان صدیق او به مبارزه با نظام استبداد ادامه می‌دادند و علیرغم سرایط سختی که به آنان تحمیل شده بود، در هیچ مورد سکوت نکردند و در هر قضیه اجتماعی در مقابل نظام وابسته حاکم، به طور قاطع موضعگیری کردند؛ برای مثال در مقابل انتخابات فرمایشی دوره هیجدهم فقط آیت‌الله کاشانی وارد صحنه مبارزه شد. در همین مبارزه بود که آیت‌الله کاشانی با سرسختی در مقابل حکومت جابر سپهبد زاهدی ایستاد و حتی با ارسال نامه و تلگراف به مجامع بین‌المللی و بخصوص سازمان ملل متحد، بطلان انتخابات فرمایشی مجلس را اعلام کرد. همچنین هنگامی که سپهبد زاهدی در صدد تجدید رابطه با دولت انگلیس بود، فدائیان اسلام و آیت‌الله کاشانی بودند که در مقابل این تجدید رابطه شوم، سرسختانه مبارزه کردند. در قضیه نفت و تشکیل کنسرسیوم، باز هم سنگر اصلی مبارزه منزل آیت‌الله کاشانی بود که علیرغم تمام محدودیت‌های موجود، توانست صدای اعتراض ملت مسلمان و مظلوم ایران به گوش جهانیان برساند. در کلیه این حوادث اثری از ملی‌گرایان وابسته به غرب وجود نداشت و این گروهک ها آنچنان به آغوش دربار پهلوی و یا تجارت و غارتگری در سایه حکومت شاه پرداخته بودند که اثری از آنان را در جریانات تاریخ این دوره نمی‌توان یافت. در چنین شرایطی از مبارزه بود که شهید آیت در نجف‌آباد و اصفهان پای به میدان مبارزه نهاد و از همان ابتدای نوجوانی در حالی که بیش از 15 سال از عمر او نمی‌گذشت، از برکت هوش و سرشار و طینت پاکی که داشت، راه اسلام و راه آیت‌الله کاشانی را انتخاب کرد. او در شرایطی قدم در راه آیت‌الله کاشانی گذاشت که سخت‌ترین حملات و دشنام‌ها و تهمت‌ها هنوز نثار این پیشوای مجاهد مظلوم می‌شد و هنوز شدیدترین تبلیغات به نفع مصدق‌السلطنه و مکتب ملی‌گرایی او از هر طرف به عمل می‌امد، ولی آیت از روز اول راه صحیح را انتخاب کرد و در دام گروههای وابسته به مصدق‌السلطنه نیفتاد، به طوری که خود او می‌گفت: من از همان سالهای 1332 که روزنامه شورش به عنوان ارگان تبلیغاتی استعمارگران و به عنوان بزرگترین مدافع مصدق، سنگین‌ترین اتهامات و فحش های رکیک را به آیت‌الله کاشانی می‌داد، به مظلومیت این شخصیت مجاهد اسلامی پی بردم و راه او را به عنوان راه اسلام و آزادی تشخیص دادم. در آن سالها، هنوز بیش از پانزده سال از عمر شهید آیت نمی‌گذشت و او از همان ابتدا به راه حق و حقیقت هدایت گردید، و این از مسائل مهم زندگی این شهید والامقام است که هیچگاه قدم در مسیر گمراهی ملی گرایان نگذاشت بلکه از همان سنین نوجوانی با شناخت صحیحی که از این مسیر شیطانی و شخصیت مصدق به دست آورده بود، سخت‌ترین مبارزه را با مصدق و وابستگان او آغاز کرد و هیچگاه به پرستش مکتب ملی‌گرایان و سمبل و محور این جریان انحرافی یعنی مصدق‌السلطنه آلوده نگردید و از این جهت شخصیت این شهید مظلوم در تاریخ اخیر میهن ما قطعاً ممتاز خواهد ماند. شهید آیت هنگام تحصیل در دانشگاه نیز روابط خود را با مکتب آیت‌الله کاشانی تحکیم کرد و در هر مناسبتی در منزل و مسجد آیت‌الله کاشانی که به شدت مورد سانسور هیئت حاکمه و کنترل شدید پلیس بود، رفت و آمد می‌کرد. پس از پایان دوره نوزدهم مجلس، نظام استبداد و حامیان خارجی او درصدد برگزاری انتخابات دوره بیستم به طور فرمایشی بودند. شاه مخلوع تظاهر به آزادی انتخابات کرده بود و نخست‌وزیر او دکتر اقبال مقدمات یک انتخابات قلابی و به ظاهر آزاد را فراهم آورده بود. در این هنگام مردم مسلمان میهن ما، به علت شرایط شدید خفقان و استبداد و بعلاوه یأس و نومیدی از شکست مبارزات گذشته، به سادگی حاضر به شرکت در صحنه مبارزه نبودند، بخصوص که دستگاه ساواک که زیرنظر جلادی چون تیمور بختیار فعالیت می‌کرد، امکان هر نوع تحرک و مبارزه را از مردم سلب کرده بود. از نخستین کسانی که در این روزها پای به میدان مبارزه گذاردند، باز هم آیت‌الله کاشانی و همرزمان دیرینه او بودند. آیت‌الله کاشانی اعلامیه‌ای صادر کرد و به دنبال آن مبارزه در محیطی آکنده از ترس و وحشت شروع شد و به سرعت اوج گرفت و تظاهرات عظیم و راهپیمایی بر علیه انتخابات فرمایشی دکتر اقبال صورت گرفت و به شکست دکتر اقبال و ابطال انتخابات فرمایشی دوره بیستم که در تابستان سال 1339 صورت می‌گرفت، منجر شد؛ و این یک پیروزی بزرگ بود. نظام استبداد و دستگاههای جاسوسی غرب از این شکست و اوج‌گیری مجدد مبارزه، زیر پرچم اسلام به وحشت افتاده و درصدد توطئه های جدیدی برای حفظ نظام شاه مخلوع برآمدند و برای این منظور به طوری که شهید آیت مکرراً در سخنرانیهای خود بیان می‌کرد، خط اصلی و خط بدلی استعمار در میهن ما تجدید سازمان یافت. از یک طرف مهره‌ای چون مهندس شریف امامی که از فراماسونهای کهنه‌کار بود به نخست وزیری منصوب شد و شروع به برگزاری مجدد انتخابات دوره بیستم کرد و از طرف دیگر برای منحرف ساختن مسیر مبارزه اسلامی، تبلیغات برای مصدق‌السلطنه که فارغ و آیوده در زندگی مرفه خود در احمدآباد بسر می‌برد، آغاز گردید و همانطوری که در سالهای 1328 و قبل از ملی شدن نفت مصدق را وارد صحنه کردند و او هم به نوبه خود جبهه ملی را تأسیس کرد، این بار هم عوامل ورشکسته استعمار را که تا چندی پیش با رژیم شاه سازش کرده و حتی در مقاطعه‌کاری های کلان از خوان نعمت او نصیب‌ها برده بودند، در اطراف مصدق جمع‌آوری کرده و جبهه ملی دوم را به راه انداختند که تا در پرتو امکانات عظیمی که نثار آنان کردند بتوانند توجه توده مردم را از آیت‌الله کاشانی دور کرده و به طرف مصدق و جبهه ملی سوق دهند. جالب توجه است که نسل جوان ما بداند که سردمداران جبهه ملی دوم افراد شناخته شده‌ای چون کریم سنجابی و شاهپور بختیار بوده و ملی‌گرایان در زیر چتر مصدق و در سایه رهبری او مبارزه با استبداد! و استعمار! را آغاز کرده بودند! مع‌الاسف شرایط اجتماعی آن زمان که در این نوشته مجال تجزیه و تحلیل آن وجود ندارد، موجب پیشرفت نسبی از این جریان انحرافی گردید و باز هم انگلیس و آمریکا توانستند در پرتو این جریان انحرافی رژیم شاه را از خطر سقوط نجات دهند. در جریان همین حوادث بود که راه اصیل اسلامی آیت‌الله کاشانی از خط انحرافی و بدلی عوامل استعمار غرب شناخته می‌شد. دددر جریان مبارزه‌ای که با حکومت شریف امامی صورت گرفت، این بار سنگر مبارزه، مسجد آیت‌الله کاشانی در خیابان پامنار بود که در یک تظاهرات باشکوه، وی در حالی که روزهای آخر عمر خود را می گذرانید در سنین کهولت به منبر رفت و سخنرانی کوبنده‌ای علیه شریف امامی و حامیان داخلی و خارجی او ایراد کرد و پس از آن، این حکومت متزلزل که دشمن اصلی خود را می‌شناخت آیت الله کاشانی را بیشتر از گذشته مورد کنترل و سانسور قرار داد. جالب توجه است که رهبر جدید جبهه ملی که می‌خواست جانشین آینده مصدق السلطنه شود، یعنی اللهیار صالح، به عنوان وکیل مجلس، آن هم در انتخاباتی که به وسیله مزدوران شریف امامی برگزار شده بود، انتخاب گردید و وارد مجلس دوره بیستم شد و در همین جا بود که اختلاف این دو خط برای کسانی که دنبال حقیقت بودند آشکار شد. شهید آیت در تمام حوادث این مبارزه در خط آیت‌الله کاشانی مبارزه می‌کرد و چون به خوبی درک می‌کرد که تنها خطر، خطر رژیم شاه نیست؛ بلکه ملی گرایان وابسته مانند رژیم شاه مخلوع خطرناک هستند لذا از همان هنگام دست به افشاگری زد و از هر فرصتی برای نشان دادن حقیقت خطوط انحرافی استفاده کرد. مبارزه شهید آیت پس از فوت آیت‌الله کاشانی با درگذشت آیت الله کاشانی در اسفند سال 1340 صحنه مبارزه اسلامی در میهن ما خالی شد و یک دوران فترت پیش آمد. در این هنگام عملاً دو گروه در صحنه سیاسی وجود داشتند: یکی گروه جبهه ملی و پیروان مصدق بود که نهضت آزادی برای پاسخگویی به شرایط جدید از درون آنها برخاسته بود و دیگر تشکیلات حزب زحمتکشان و دکتر بقائی حائری‌زاده و مکی، نمایندگان اقلیت دوره پانزدهم هم مجلس بودند که بنام آیت‌الله کاشانی مبارزه می‌کردند. در این دوره فترت، شهید آیت به مبارزه خود در کنار گروه اخیر ادامه داد؛ ولی دیری نپائید که در آسمان ولایت، خورشید فروزانی درخشیدن گرفت و حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی پرچم مبارزه ضدرژیم شاه و ابرقدرتهای شرق و غرب را به دوش گرفتند. با ظهور امام خمینی در صحنه مبارزه اسلامی میهمن‌مان، پیروان آیت الله کاشانی یعنی همان افرادی که از سالهای شهریور 1320 مبارزه را در خط آیت‌الله کاشانی شروع کرده بودند نیز به نهضت امام خمینی پیوستند. به هر حال شهید آیت از اولین کسانی بود که به امام خمینی پیوست و از همان تاریخ به علت آشنائی هایی که با فقیه عالیقدر، آیت‌الله العظمی منتظری داشت، با تمام وجود، خود را در خط مبارزه امام خمینی قرار داد و در تابستان سال 1342 در ارتباط با چاپ و پخش اعلامیه‌هایی در این رابطه در خیابان پامنار از طرف ساواک دستگیر و زندانی گردید. مبارزه شهید آیت پس از 15 خرداد 1342 حرکت تاریخی امام خمینی، آغاز یک فصل جدید در تاریخ نهضت اسلامی در کشورمان به حساب می‌آید. از هنگامی که استعمارگران توانستند با توطئه‌های شیطانی خود نهضت ملی مسلمان ایران را در 28 مرداد سال 32 به سقوط بکشانند، یک حالت یأس و بدبینی در مملکت بوجود امده بود و بعلاوه بر اثر تبلیغات وسیعی که علیه آیت‌الله کاشانی صورت گرفته بود، رابطه مردم مسلمان ایران با روحانیت مجاهد تضعیف شده و رو به سستی نهاده بود. علیرغم این که مردم مسلمان ایران هیچگاه از اعتقاد راسخ خود به مکتب اسلام و رهبران روحانی متزلزل نشده بودند، ولی به علت توطئه‌های حساب شده شرق و غرب، یک دوران فترت و رکود در این رابطه بوجود آمد؛ اما به محض اینکه قیام امام خمینی آغاز شد و پرچم مبارزه در دست امام قرار گرفت، مردم مسلمان ایران با سرعت کم‌نظیری این خلاء را پر کردند و در اطراف امام حلقه زدند و در واقع باید گفت، مبارزه اسلامی در میهن‌مان مجدداً به مسیر صحیح خود بازگشت. شهید آیت از همان ابتدای حرکت امام خمینی و در جریانات قیام 15 خرداد با تمام قوا خود را در خط امام قرار داد و بخصوص با استفاده از امکاناتی که داشت، با تشریح اهمیت نقش روحانیت مجاهد در تاریخ، هر چه بیشتر مردم را به حقانیت راه امام تشویق می‌کرد و از آنجا که شهید آیت امید خود را به کلی از گروههای سیاسی موجود از دست داده بود، نسبت به ایجاد یک گروه سیاسی مخفی اقدام کرد که از طریق این توانست بسیاری از افراد شایسته را در محور خط امام متمرکز کند و این گروه فعال توانست در جریان انقلاب خدمات ارزنده‌ای را به انقلاب اسلامی ایران بنماید. از تاکتیکهای این تشکیلات، نفوذ مخفیانه در ارگآنهای حساس رژیم سابق، بالاخص ارتش و گارد جاویدان و ایجاد شاخه‌های مخفی بوده است، به طوری که در جریان انقلاب این ساخه‌ها کمک بسیار مؤثری به پیروزی انقلاب نمودند. تربیت افراد جهت در دست گرفتن امور حکومتی از خدمات دیگر این تشکیلات بوده است. شهید آیت در طول سالهای بعد از پانزده خرداد سال 1342 به تدریس اشتغال داشت و چون موضوع درسهای او عموماً جامعه‌شناسی و مسائل اجتماعی بود، می‌توانست ذهن دانشجویان خود را بیدار و آنان را در مسیر مبارزه به حرکت دراورد. او که دارای مطالعات بسیار عمیق و گسترده‌ای در رشته جامعه‌شناسی سیاسی بود، در مدرسه عالی قضائی قم و مدرسه عالی لاهیجان و دانشکده علم و صنعت و مدرسه عالی اراک به تدریس جامعه‌شناسی پرداخت و در غالب کلاسهای او دانشجویان با استفاده از نوار ضبط صوت درسهایش را منتشر می‌ساختند در همین رابطه شهید آیت چند بار در قم از طرف ساواک احضار شد و بازجوئیهای مفصلی از او به عمل آمد. وی بعلاوه، در حوزه علمیه قم در کلاسهای متعددی که از طرف طلاب حوزه تشکیل می‌شد، به تدریس جامعه‌شناسی و تاریخ نهضت اسلامی ایران پرداخت و عده کثیری از طلاب حوزه علمیه قم همیشه در جلسات علنی و مخفی تدریس او حاضر می‌شدند. نقش شهید آیت در جریان انقلاب اسلامی با اوجگیری مبارزه ملت مسلمان ایران در مقابل نظام استکبار، شهید آیت یکی از اولین کسانی بود که با سخنرانیهای خود در مساجد و دانشگاهها و ادارات دولتی به گسترش دامنه مبارزه با رژیم پرداخت و با حضور خود در این اجتماعات که شاید بیشترین سخنرانی های شهید آیت در طی این دوران انجام شده است، نقش بسیار سازنده و فعالی در بالا بردن سطح اطلاعات توده‌های مردم ایفاء کرد. شهید آیت از همان روزهای شروع انقلاب و در شرایطی که دستگاههای تبلیغاتی غرب درصدد برپا کردن جبهه ملی جدید بودند، به مقابله با این عوامل شناخته شده پرداخته و با اطلاعات و شناخت وسیعی که از پرونده یک رهبران جبهه ملی داشت، افشاگریهای ارزنده‌ای درباره آنها نمود و علیرغم تمام امیدهایی که عوامل استعمار غرب به این گروهک خطرناک بسته بودند. توانست نقش حقیقی آنان را به ملت انقلابی ما معرفی کند. نقش شهید آیت در افشای خط وابسته به آمریکا و انگلیس نقش مهمی است و در جریان انقلاب اسلامی ایران شهید آیت در رسوا کردن این خط انحرافی خطرناک، کوشش و جهاد بسیار کرده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پیروزی انقلاب، شهید آیت به همراه شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی و سایر همرزمان از مؤسسین حزب جمهوری اسلامی و عضو شورای مرکزی این حزب بود که از همان ابتدا به عنوان دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد. شهید آیت از برکت معلومات وسیع خود نقش فعال و باارزشی در حزب جمهوری اسلامی ایفا کرد و تمام وقت در خدمت حزب و هدفهای باارزش انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت. او به علت دوراندیشی خاصی که داشت، در مواقع ضروری پیشنهادهای جامع و راهگشائی جهت بررسی و اخذ تصمیمات مناسب به شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی نیز ارائه می‌داد. در مجلس خبرگان شهید آیت در انتخابات مجلس خبرگان، بعنوان نماینده مردم اصفهان انتخاب شد و بعنوان دبیر مجلس خبرگان انتخاب گردید. نقش آیت در مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی فراموش‌شدنی نیست، او به خوبی تشخیص داد که طرح پیش نویس قانون اساسی که به وسیله دولت موقت تدوین شده بود، نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای انقلاب اسلامی ایران باشد و به همین جهت با استفاده از تجارب تاریخ گذشته ملت ما، مسئله ولایت فقیه را به همراه فقیه عالیقدر آیت‌الله الظعمی منتظری، شهید مظلوم دکتر بهشتی و سایر اعضای هوشیار مجلس خبرگان ایران چیزی جز غلبه فراماسونها و کنار گذاردن روحانیت مجاهد نبوده است، به همین جهت با مشورتهای زیادی که با دوستان خود کرد، برای اولین بار در طول تاریخ سیاسی میهن‌مان، مسئله نقش سازنده و باارزش روحانیت مجاهد را به عنوان یک اصل اساسی در قانون اساسی وارد ساخت و سپس مسئله فرماندهی کل قوا را که در واقع اساس قدرت در مملکت است، به طور قانونی و رسمی در اختیار رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قرار داد. اگر به مذاکرات مجلس خبرگان مراجع شود به خوبی به نقش مثبت و خلاق این شهید برخاسته از توده مردم محروم پی خواهیم برد. شهید آیت که از دوران مبارزه با نظام استکبار با حجت‌الاسلام شیخ محمد منتظری ارتباط نزدیک و دائمی داشت، در تأسیس سپاه پاسداران کوشش زیادی کرد و در مجلس خبرگان کوشش کرد که سپاه بعنوان یک نهاد رسمی در قانون آورده شود و در تصویب اصل مربوطه به فرماندهی سپاه که در اختیار رهبر انقلاب باشد نقش مؤثری داشت. کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری در اولین انتخابات ریاست جمهوری، شهید آیت خود را کاندیدا نمود تا حزب در صورت بروز حادثه‌ای نامزد دیگری برای ریاست جمهوری داشته باشد. پس از حذف آقای جلال الدین فارسی از نامزدی ریاست جمهوری، شهید آیت به عنوان تنها کاندیدای حزب در مقابل خطی که بنی‌صدر نامزدشان بود و حربه تبلیغات منافقانه در دستشان مطرح می‌گردد. شهید آیت، به دنبال افشاگریها و بیان نقطه نظرات سازنده و هشداردهنده خود در نطقهای انتخاباتی رادیو تلویزیونی‌اش، در نامه‌ای به وزارت کشور خواستار 15 روز تأخیر انتخابات می گردد و در این نامه به تبلیغات بسیار غلط بعضی از نامزدها اعتراض می‌کند و خواستار روشن شدن میزان مخارج تبلیغات کاندیداها به عنوان بهترین محک تمیز افراد درست از نادرست و نیز افشای تمام اسناد جاسوسخانه در این رابطه می‌گردد. ساعت 8 صبح روز چهارشنبه 14 مرداد 1360 صدای جمهوری اسلامی ایران این خبر تکان‌دهنده را پخش کرد: "سیدحسن آیت نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی صبح امروز در مقابل منزلش توسط ضدانقلابیون به شهادت رسید»؛ و بعدازظهر همان روز، روزنامه‌ها نوشتند که ضدانقلابیون و کینه این فریب‌خوردگان و مزدوران بیگانه در مقابله با یکی از بهترین فرزندان و پویندگان راه امام امت پی برد". روحش شاد و یادش گرامی باد.
مشاهده بیشتر

آرامستان

گالری

دل نوشته ها

اگر سید حسن را می شناختید، دلنوشته ای بنویسید.
danger_icon.png توجه فرمایید که نظر شما به عنوان مهمان ثبت خواهد شد. در صورت تمایل به نمایش نام خود وارد شوید.

اشتراک گذاری

شما می توانید این کدنگاره QR را دانلود کرده و بر روی سنگ مزار یا وسایل اهدایی مانند آبسردکن و ... مربوط به این عزیز چاپ کنید. با اسکن این کد توسط تلفن همراه، صفحه یادبود ایجاد شده نمایش داده می شود.